کول دایره قدرت را می بندد. مرکز سمت راست خارج است

[ad_1]

قدرت کویرینال قطب نمای است که با پیچیده تر شدن بحران سیاسی شعاع آن را گسترش می دهد. احتمال حل سریع پارگی در بیشتر مناطق Conte bis از قبل از بین رفته و قدرت رئیس دولت فعال شده است. و این هرگز یک قدرت خنثی یا محضری نیست ، زیرا برخی از آموزه های حقوقی باعث شده است که به دانشکده های علوم اجتماعی و بحث های عمومی منتقل شود ، اما این یک امر ملموس است و می تواند حتی بیشتر به دوران احزاب مایع و رشد روابط خارجی اروپا سوق پیدا کند.

تا کنون ، رئیس جمهور جمهوری دو سرنخ را روشن کرده است: محرومیت از بازگشت مراکز رای دهی و حفظ محیط اکثریت کنتس باس. علاوه بر این ، کویریناله حکم تحقیق را به رئیس اتاق ارائه داد روبرتو فیکو. این حرکت ، از یک سو ، دفاع از نخست وزیر در حال خروج را امکان پذیر می کند جوزپه کنته برای جلوگیری از رد شدن توسط او توسط رنزی اول ، از طرف دیگر ، مذاکره بین احزاب را تشویق می کند که می تواند نخست وزیر مستعفی را تضعیف کند. در واقع ، پس از خروج از بحران ، احتمال انحلال اتاق ها به طور غیر مستقیم قدرت چانه زنی رنزی در داخل اکثریت قرار گرفت و صندلی پالازو چیگی را در مرکز مذاکرات قرار داد.

اما ابتکار کویرینال خطای دیگری ، یعنی مخالفت را برجسته می کند. در چشم انداز ترسیم شده توسط ماتارلا حداقل در حال حاضر جایی برای اکثریت از جمله Forza Italia (به اصطلاح ائتلاف اورسولا ، که از الگوی اروپایی پیروی می کند) یا راست میانه ای به طور کامل وجود ندارد (از این رو فرضیه دولت وحدت ملی حذف شده است ) خطی که به نظر می رسد مرز مشخصی را میان اروپایی گرایی و یوروسکپتیسیسم دارد ، و Forza Italia و م centلفه های مرکزگرایانه به منطقه خاکستری بین دو کشور می روند.

کویریناله با تصمیم خود نشان داد که نمی خواهد کارت های دو طرف مخالف را بدون تلاش همه قطعنامه های احتمالی در اکثریت قدیمی ، به هم بزند. نشانه ای که همچنان اظهارات پیرامون قابلیت اعتماد راست میانه را مطرح می کند و دولت وحدت ملی را آخرین گزینه می داند. اما همچنین ، شاید ، بیان یک ترجیح محجبه برای سالم نگه داشتن ترکیب اکثریت ، که باید جانشین خود را انتخاب کند.

اگر کسی به وضعیت پیش بینی نشده بحران نگاهی بیندازد ، متوجه می شود که چقدر این نقشه برداری قدرت برای آینده راست میانه خطرناک به نظر می رسد ، که خطر کنوانسیون مداوم و کنار گذاشتن از امکان حاکمیت را دارد. ممکن است بسیاری استدلال کنند که دیر یا زود انتخابات فرا می رسد و با احزاب چپ قدرت و به دور از مردم و با یک حرکت 5 ستاره پمپاژ و اکتوپلاسمی جدال می شود. برداشت این است که این تفسیر نمی خواهد کاملاً با جنبه های سیستمی سناریوی سیاسی سروکار داشته باشد. اولین عارضه ممکن است ناشی از اصلاحات انتخاباتی باشد که باعث تناسب بیشتر نظام سیاسی خواهد شد. این بدون شک یک عامل بی ثباتی برای راست میانه است ، زیرا لگا و فراتلی د ایتالیا تقریباً حتی در صورت پیروزی در انتخابات مجبور به برخورد با کهکشان مرکز می شوند. این احتمال می تواند عملیات تقسیم را از طریق تجزیه داخلی و مداخله خارجی مورد استفاده قرار دهد ، همانطور که قبلاً اتفاق افتاده است. جیانفرانکو فینی در سال 2010 و سپس با آنجلینو آلفانو در سال 2014. مشکل دوم این است که ، rebus sic stantibus ، راست میانه نه تنها قادر به انتخاب نامزد خود برای کویریناله است ، بلکه حتی ممکن است نامزدی را پیدا کند که با سایر نیروهای سیاسی به شدت مشترک باشد. وضعیت نامطلوب ، همانطور که در بالا نشان داده شد ، با یک رئیس دولت به طور فزاینده ای مصمم در رهبری سیاست ایتالیا. مانع سوم اما داستان و نیروی خالص است. روایت ، کاربردی در سمت چپ و تا حد زیادی در ایجاد یک اشتباه غیر قابل حل بین اروپایی گرایی و یوروسپستیسم ، خطر اصلی بودن را برای جناح راست به وجود می آورد ، زیرا نشان دهنده اراده قدرت ، یعنی روابط خارجی اروپا است. حتی اگر در سطح ایدئولوژیک و سیاسی ، همه چیز بدون تعصب برای ناظر ظریف تر به نظر برسد ، ما باید هژمونی فرهنگی نامطلوب و قدرت فرایندهای مشروعیت زدایی را در نظر بگیریم. انگ زدن به عنوان ضد اروپایی به معنای ترک ، در مورد یک دولت احتمالی راست میانه ای است ، این ننگ ، بیش از هر چیز ، در چشم بروکسل و دفاتر خارجی است. این اتفاق در دولت اول کونته افتاد و ما دیدیم که چگونه پایان یافت.

این سه جنبه را نباید رهبران راست میانه یا طرفداران فکری آنها دست کم بگیرند. در عوض ، برای جلوگیری از این وضعیت باید کارهای مشخصی انجام شود. اگر دولت وحدت ملی ، به ویژه با اراده اکثریت قدیم و کویرینال ، ممکن نباشد ، باید مهلت بعدی را که برای انتخاب رئیس دولت جدید است در نظر بگیریم. اجتناب از بازی با ارائه نام های نمادین یا نامزدهای انتخاباتی بدون هیچ امیدی به انتخاب گزینه ها ، مرکز میانه را به گوشه ای از بازی قدرتمند منتقل می کند. بهتر است برای پوششی با نامی قابل اشتراک با اکثریت فعلی و آشتی بیشتر با همه مانند افراد باشد ماریو دراگی مثلا. در این میان ، مناسب خواهد بود که بحث عمومی را از دید نهادهای اروپایی ، بازارها و سایر کشورهای بزرگ ، کمتر خصمانه و ترسناک و معتبر جلوه دهیم. این به معنای تلاش برای دستیابی به مکانی در درون اروپایی گرایی محبوب و واقع گرایانه است که بسیاری از احزاب و رهبران اروپا در آن زندگی می کنند. اوربان به کورز، از گالها گرفته تا CSU باواریا. بسیاری از راست گرایان ایتالیایی نیز دوست دارند که توسط انتخابات گمراه شوند ، زیرا معتقدند که این رویدادهایی کلیسایی است که قادر به از بین بردن هر مانع نهادی است و هر پیروزی در صندوق های رای کافی است تا استقلال کافی و استقلال در اقدامات سیاسی را تضمین کند. با این وجود ، کافی است رفتار سیستم سیاسی ایتالیا را در پانزده سال گذشته مشاهده کنیم تا بفهمیم چگونه این یک توهم بیش نیست.

در پایان ، فقط با توزین منطقی حوادث ، پرورش آگاهی از واقعیت قدرت و بدون نشئه شدن از بخار اجماع انتخاباتی ، می توان دولت راست گرا را تقویت کرد که قادر به مقاومت در برابر محدودیت های خارجی و سلطه فرهنگی باشد. .



[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *